در این ایات ملاکی  رد پای تحریف مشاهده می شود(داخل پرانتز تحریف است )  زیرا  در وشط کلام  تطبیق برخدا نموده در حالی که از اول و اخر جمله معلوم است که رسول خداست نه خدا

اینک من رسول خود را خواهم فرستاد  رسول عهدی که شما از او مسرورید هان او می آید

همه می دانیم که رسول اسلام صلی الله علیه و اله   رسول عهدی است که خداوند به ابراهیم وعده داد که در مقابل ذبیحشدن اسماعیل  همه امت ها به دین او در اینده بیایند.

از طرفی ذر عبارت ملاکی  خدا خود را نمی فرستد   بلکه خدا  رسول خود را می فرستد  و منظور ازهیکل معبد  است نه بدن که با دستکاری سعی شده بر حلول خدا  در بدن مسیح  معنی شود  

خدا که بدن ندارد که بیاید در بدن خود حلول کند

این همه چسب و تحریف لازم نیست

این اشاره به امدن حضرت محمد صلی الله علیه و اله است که ناگهان به قدس  امد و در یک شب به آسمانها رفت

ودر سوره اسری در قران امده است

اشعیاء ووعده ظهور:
<<<<او پیامبری است بت شکن و بر هم زننده آیین بت پرستی(اشعیاء-17- و8).مبدء ظهور و انتشارآیین مقدسش بلاد مسکون (قیدار) و بزرگترین عبادتگاهش نیز همان سرزمین است که متمکنان(توانایان مالی) و اهل استطاعت از سر تا سر جهان بدانجا رهسپار شوند و صدای دلربا وندای ثضرع خود را درکوه و دشت و دمن طنین انداز کنند.>>>>>


(براستی چنین مراسمی جز با حج ابراهیمی با کدام مراسم دینی ادیان دیگر هم خوانی دارد.

)

<<<<<اشعیاء نبی آیات :-11 تاانکه همگی ایشان رابه ا سم خداوند استدعا نموده واو را به یک کتف ودوش عبادت نمایند.(بشارات عهدین ص 140) >> ( تنها مسلمانان هم کتف می ایستند و نماز جماعت می خوانند)

-
کتاب هوشیع نبی فصل نهم آیه 16-: ..... محمد لکسفام . محمد از برای نقره ایشان است

همه می دانیم که نصاری نجران پس از بحث با نبی گرامی اسلامحضرت محمد (صلی الله علیه و اله) و زیر بار حق نرفتن دعوت به مباهله شدند و چون از نفرین ایشان ترسیدند حاضر شدند سالانه مبلغی از جواهر به عنوان جزیه(0حق الحمایت) بپردازند ودر این جا اشاره به این موضوع است.( دکتر محمد صادقی .بشارات عهدین ص80)

<<زیرا اینک از ترس هلاکت رفته اند اما مصر ایشان را جمع خواهد کرد و موف ایشان را دفن خواهد نمود . مکانهای نفیسه نقره ایشان را خارها بتصرف خواهند گرفت

{ یارعلی : خار نقره را تصرف نمی کندزیرا ظروف نقره یا در زیر خاک دفن شده اند یا در داخل محفظه هستند زیرا موف که ظرفها را رها نمی کند بروند>>>



اما اگر بگوییم محمد برای نقره ایشان است علاوه بر اشاره به یک واقعیت تاریخی در آینده یعنی داستان مباهله این قسمت معنا دار می گردد